Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جنبیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
shake a leg
/ʃeɪk ə lɛg/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جنبیدن
به خود تکانی دادن، عجله کردن
informal
مترادف و متضاد
go fast
hurry
1.Please try and shake a leg. We are already late for the concert.
1. لطفا سعی کن عجله کنی. ما همین جوری هم برای کنسرت دیر کرده ایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shake
shah
shaggy dog story
shaggy beard
shaggy
shake hands
shake in one's boot
shake in one's shoes
shake off
shake out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان