[فعل]

to shoot up

/ˈʃuːt ˈʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: shot up] [گذشته: shot up] [گذشته کامل: shot up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (به‌سرعت) بالا رفتن (به‌سرعت) افزایش یافتن

  • 1.Sales shot up by 9% last month.
    1. فروش‌ها ماه گذشته تا 9% بالا رفت.
  • 2.Ticket prices shot up last year.
    2. قیمت بلیت‌ها پارسال افزایش یافت.

2 به‌سرعت رشد کردن سریع قد کشیدن

  • 1.When she hit thirteen she shot up to 5 foot 9.
    1. وقتی سیزده ساله شد، سریع قد کشید و 5.9 فوت شد.

3 مواد مخدر (به خود) تزریق کردن

informal
  • 1.She went home and shot up alone in her room.
    1. او به خانه رفت و تنها در اتاقش به خود موادمخدر تزریق کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان