[فعل]

to shrug

/ʃrʌɡ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: shrugged] [گذشته: shrugged] [گذشته کامل: shrugged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شانه بالا انداختن (به نشانه ندانستن، تحقیر یا بی‏‌اعتنایی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: شانه بالا انداختن
  • 1.I asked her where Sam was, but she just shrugged.
    1. من از او پرسیدم "سم" کجاست، اما او فقط شانه بالا انداخت.
[اسم]

shrug

/ʃrʌɡ/
قابل شمارش

2 عمل شانه بالا انداختن (به نشانه ندانستن، تحقیر یا بی‏‌اعتنایی)

  • 1.Andy gave a shrug and said, ‘It doesn't matter.’
    1. "اندی" شانه بالا انداخت و گفت: «مهم نیست».
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان