Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شانه بالا انداختن (به نشانه ندانستن، تحقیر یا بیاعتنایی)
2 . عمل شانه بالا انداختن (به نشانه ندانستن، تحقیر یا بیاعتنایی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to shrug
/ʃrʌɡ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: shrugged]
[گذشته: shrugged]
[گذشته کامل: shrugged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شانه بالا انداختن (به نشانه ندانستن، تحقیر یا بیاعتنایی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شانه بالا انداختن
1.I asked her where Sam was, but she just shrugged.
1. من از او پرسیدم "سم" کجاست، اما او فقط شانه بالا انداخت.
[اسم]
shrug
/ʃrʌɡ/
قابل شمارش
2
عمل شانه بالا انداختن (به نشانه ندانستن، تحقیر یا بیاعتنایی)
1.Andy gave a shrug and said, ‘It doesn't matter.’
1. "اندی" شانه بالا انداخت و گفت: «مهم نیست».
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
shrubbery
shrub
shrove tuesday
shroud
shrinking violet
shrug off
shucks
shudder
shuddery
shuffle
کلمات نزدیک
shrubbery
shrub
shrove tuesday
shrouded
shroud
shrug off
shrunken
shudder
shuffle
shun
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان