Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راستگو
2 . صمیمانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
sincere
/sɪnˈsɪr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: sincerest]
[حالت عالی: sincerer]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
راستگو
درستکار، بیریا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سادهدل
صادق
باصفا
مترادف و متضاد
honest
1.He seems to be sincere.
1. بهنظر میآید درستکار باشد.
2
صمیمانه
از ته قلب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطنی
جانی
خالصانه
یکرنگ
یکدل
صمیمانه
صمیمی
مخلصانه
1.The family wishes to express their sincere thanks to all the staff at the hospital.
1. (اعضای) خانواده خواستار این هستند که قدردانی صمیمانه خود را به تمام کارکنان بیمارستان ابراز کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
since
sinbad
sina
sin
simurgh
sincerely
sincerity
sindhi
sine
sine qua non
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان