Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آژیر
2 . زن جذاب و فریبنده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
siren
/ˈsaɪrən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آژیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آژیر
1.A police car raced past with its siren wailing.
1. یک خودروی پلیس در حال آژیر زدن با سرعت عبور کرد.
2
زن جذاب و فریبنده
زن افسونگر، زن وسوسهانگیز و دردسرساز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اغواگر
تصاویر
کلمات نزدیک
sir
siphon
sip
sinusitis
sinus
sirius
sirocco
sissy
sister
sister-in-law
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان