Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم ترسو
2 . (پسر) سوسول
3 . سیسی (نام دخترانه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sissy
/ˈsɪsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آدم ترسو
آدم بزدل، آدم ضعیف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بچهننه
2
(پسر) سوسول
اوا خواهر
disapproving
informal
مترادف و متضاد
wimpish
1.He wanted to go to dance classes, but he was afraid the other boys would call him a sissy.
1. او میخواست به کلاس رقص برود، اما میترسید بقیه پسرها او را سوسول صدا کنند.
3
سیسی (نام دخترانه)
کوتاه شده سیسیلیا
(Sissy)
تصاویر
کلمات نزدیک
sirocco
sirius
siren
sir
siphon
sister
sister-in-law
sisterhood
sisterly
sit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان