Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمدی (تلویزیونی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sitcom
(situation comedy)
/ˈsɪtˌkɑm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمدی (تلویزیونی)
کمدی وضعیت
1.The show "Friends" was the best sitcom ever.
1. سریال "دوستان"، بهترین کمدی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
sitar
sit-up
sit-in
sit-down strike
sit-down meal
site
sitter
sitting
sitting duck
sitting in a catbird seat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان