Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مکان
2 . پایگاه اینترنتی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
site
/saɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مکان
محل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محل
مترادف و متضاد
location
place
position
1.For the site of the new school, the committee preferred an urban location.
1. برای مکان مدرسه جدید، کمیته منطقهای شهری را ترجیح داد.
2.The agent insisted that the house had one of the best sites in town.
2. نماینده [مشاور املاکی] اصرار داشت که آن خانه یکی از بهترین مکانها را در شهر دارد.
3.We were informed by our guide that a monument would be built on the site of the historic battle.
3. راهنما ما را مطلع کرد که مجسمه یادبودی در مکان نبرد تاریخی ساخته خواهد شد.
2
پایگاه اینترنتی
سایت
مترادف و متضاد
website
تصاویر
کلمات نزدیک
sitcom
sitar
sit-up
sit-in
sit-down strike
sitter
sitting
sitting duck
sitting in a catbird seat
sitting room
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان