Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اشتباه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to slip up
/slɪp ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: slipped up]
[گذشته: slipped up]
[گذشته کامل: slipped up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اشتباه کردن
سوتی دادن
informal
1.The government slipped up badly over the scandal.
1. دولت بر سر (آن) رسوایی، بدجور سوتی داد.
2.These figures don't make sense - have we slipped up somewhere?
2. این ارقام منطقی نیستند؛ آیا جایی اشتباهی کردهایم؟
تصاویر
کلمات نزدیک
slip through one's fingers
slip someone a micky
slip road
slip one's mind
slip on
slip-on
slip-up
slipknot
slipped disc
slipper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان