Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شیب
2 . شیب داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
slope
/sloʊp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شیب
سراشیبی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیب
مترادف و متضاد
incline
1.a mountain slope
1. سراشیبی کوهستانی
2.The roof is at a slope of 30°.
2. سقف شیب °30 دارد.
[فعل]
to slope
/sloʊp/
فعل ناگذر
[گذشته: sloped]
[گذشته: sloped]
[گذشته کامل: sloped]
صرف فعل
2
شیب داشتن
سراشیبی داشتن
1.The garden slopes down towards the river.
1. باغ به سمت رودخانه سراشیبی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
slop
sloe
slobber
sliver
slither
sloped
sloping trough
sloppily
sloppy
sloppy joe
کلمات نزدیک
slop
sloop
slogan
slog at
slog
sloping
sloppy
sloppy joe
slosh
slot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان