Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکاف (مخصوص قرار دادن سکه)
2 . زمان (در جدول زمانی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
slot
/slɑːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکاف (مخصوص قرار دادن سکه)
1.Put the coin in the slot.
1. سکه را درون شکاف قرار دهید.
2
زمان (در جدول زمانی)
1.The TV program is being moved to a later slot.
1. برنامه تلویزیونی به زمان بعدتری منتقل میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
slosh
sloppy joe
sloppy
sloping
slope
slot machine
sloth
slothful
slotted spoon
slouch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان