Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قوز کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to slouch
/slaʊtʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: slouched]
[گذشته: slouched]
[گذشته کامل: slouched]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قوز کردن
1.Several students were slouching against the wall.
1. چند دانشآموز مقابل دیوار قوز کرده بودند.
2.Sit up straight. Don't slouch.
2. صاف بنشین. قوز نکن.
تصاویر
کلمات نزدیک
slotted spoon
slothful
sloth
slot machine
slot
slouchy
slough
slovak
slovenly
slow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان