Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خمیده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
slouchy
/ˈslaʊtʃi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: slouchier]
[حالت عالی: slouchiest]
1
خمیده
قوز کرده
1.Straighten up, you’re too slouchy.
1. خودت را صاف کن، خیلی قوز کرده ای.
تصاویر
کلمات نزدیک
slouch
slotted spoon
slothful
sloth
slot machine
slough
slovak
slovenly
slow
slow and steady wins the race.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان