Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لمیده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
slumped
/slʌmpt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لمیده
لم داده
1.The driver was slumped exhausted over the wheel.
1. راننده خسته پشت فرمان لمیده بود.
2.There was a slumped figure in the chair.
2. یک فرد لمیده در صندلی نشسته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
slump
slumlord
slumber
slum-dwelling
slum-dweller
slur
slurp
slush
slush fund
slushy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان