[اسم]

slush

/slʌʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برف نیمه‌آب‌شده برف و گل شل، برفاب

معادل ها در دیکشنری فارسی: برفاب گل و شل
  • 1.In the city the clean white snow had turned to grey slush.
    1. در شهر، برف سفید تمیز تبدیل به برف نیمه‌آب‌شده خاکستری شده بود.

2 یخ‌دربهشت (نوشیدنی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: یخ‌دربهشت
مترادف و متضاد slushie slushy
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان