Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افت ناگهانی داشتن
2 . افتادن (ناگهانی و محکم)
3 . افت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to slump
/slʌmp/
فعل ناگذر
[گذشته: slumped]
[گذشته: slumped]
[گذشته کامل: slumped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
افت ناگهانی داشتن
کاهش یافتن (سریع)
مترادف و متضاد
drop
1.Profits slumped by over 50%.
1. نرخ سود بیشتر از 50% کاهش یافتهاست.
2.Sales have slumped this year.
2. فروش امسال افت داشتهاست.
2
افتادن (ناگهانی و محکم)
1.Suddenly the old man slumped to the floor.
1. ناگهان مرد محکم به زمین افتاد.
[اسم]
slump
/slʌmp/
قابل شمارش
3
افت
سقوط، رکود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رکود
مترادف و متضاد
drop
1.a slump in profits
1. افت ارزش بهره
2.This is the worst slump in property prices since the 1990s.
2. از دهه 1990 تا کنون این بدترین رکود در نرخ املاک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
slumlord
slumber
slum-dwelling
slum-dweller
slum
slumped
slur
slurp
slush
slush fund
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان