[اسم]

smacking

/ˈsmækɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کتک زدن (با کف دست)

  • 1.He gave both of the children a good smacking.
    1. او هر دو فرزندش را حسابی کتک زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان