[صفت]

snowed in

/snoʊd ɪn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more snowed in] [حالت عالی: most snowed in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محصور در برف

to be snowed in
محصور بودن در برف
  • 1. Many people were snowed in by Tuesday's storm.
    1. بسیاری از مردم به‌خاطر طوفان سه‌شنبه در برف محصور شدند.
  • 2. We were snowed in for two days.
    2. ما دو روز محصور در برف بودیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان