[فعل]

to snub

/snʌb/
فعل گذرا
[گذشته: snubbed] [گذشته: snubbed] [گذشته کامل: snubbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌اعتنایی کردن نادیده گرفتن، بی‌محلی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌اعتنایی کردن
مترادف و متضاد cold-shoulder insult rebuff
  • 1.Darryl later apologized to Sally for snubbing her at the dance.
    1. "درل" بعدا به دلیل بی‌اعتنایی کردن به "سالی" در (مراسم) رقص، از او عذرخواهی کرد.
  • 2.Sandra was tormented by the thought that she might be snubbed by her classmates.
    2. "ساندرا" با (این) فکر که او ممکن است توسط هم‌کلاسی‌هایش نادیده گرفته شود، عذاب می‌کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان