Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جوراب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sock
/sɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جوراب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جوراب
1.Put on your shoes and socks.
1. کفش و جورابت را بپوش.
a pair of socks
یک جفت جوراب
wool socks
جورابهای پشمی
تصاویر
کلمات نزدیک
sociopolitical
sociopath
sociology
sociologist
sociological
socket
socks and stockings are in the other window.
socratic
sod
soda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان