[اسم]

soda

/ˈsoʊdə/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سودا [نوعی نوشیدنی گازدار]

معادل ها در دیکشنری فارسی: آب گازدار سودا
  • 1.My girlfriend enjoys drinking soda.
    1. دوست‌دخترم از نوشیدن سودا لذت می‌برد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان