[فعل]

to solidify

/səˈlɪdɪfaɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: solidified] [گذشته: solidified] [گذشته کامل: solidified]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جامد شدن متبلور شدن، سفت شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سنگ شدن ماسیدن
  • 1.The mixture will solidify into toffee.
    1. مخلوط سفت شده و تبدیل به تافی خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان