[صفت]

soluble

/ˈsɑljəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more soluble] [حالت عالی: most soluble]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حل‌شدنی (در آبگونه) محلول، حل‌شدنی (مسئله یا مشکل)

معادل ها در دیکشنری فارسی: محلول
مترادف و متضاد dissolvable
  • 1.soluble problems
    1. مشکلات حل‌شدنی
  • 2.Sugar is soluble in water.
    2. قند در آب حل‌شدنی است.
  • 3.the poison is soluble in alcohol.
    3. این سم در الکل حل‌شدنی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان