[فعل]

to specialize

/ˈspeʃ.əl.aɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: specialized] [گذشته: specialized] [گذشته کامل: specialized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متخصص بودن تخصص داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تخصص داشتن
  • 1.I enjoy working in general medicine, but I hope to be able to specialize in the future.
    1. من از کار کردن در پزشکی عمومی لذت می‌برم اما امیدوارم در آینده بتوانم تخصص بگیرم.
  • 2.She's hired a lawyer who specializes in divorce cases.
    2. او وکیلی استخدام کرده است که متخصص پرونده‌های طلاق است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان