[قید]

specifically

/spəˈsɪfɪkli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخصوصاً به‌ویژه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخصوص
  • 1.I bought it specifically to wear at the wedding.
    1. من این (لباس) را مخصوصاً برای پوشیدن در عروسی خریدم.
  • 2.These jeans are designed specifically for women.
    2. این شلوار لی‌ها مخصوصاً برای خانم‌ها طراحی شده‌است.

2 به‌صراحت

  • 1.I specifically told them that she doesn't eat meat.
    1. من به‌صراحت به آنها گفتم که او گوشت نمی‌خورد.
  • 2.The law specifically prohibits acts of this kind.
    2. قانون به‌صراحت اعمالی از این قبیل را منع می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان