Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نمونه (آزمایش)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
specimen
/ˈspesɪmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمونه (آزمایش)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمونه
مسطوره
مترادف و متضاد
sample
1.specimens of different types of rock
1. نمونههایی از سنگهای مختلف
2.The doctor took a specimen of blood for testing.
2. دکتر نمونه خون برای آزمایش گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
specify
specifics
specification
specifically
specific
specious
speck
speckle
speckled
specs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان