مترادف و متضاد
let the cart out of the bag
tell a secret
1.Please don't spill the beans about my plans to quit working and go back to school next year.
1.
لطفا این راز را لو نده که من قصد دارم کار را رها کنم و سال آینده دوباره به مدرسه بروم.
2.We're planning a surprise party for Sufi. Don't spill the beans.
2.
ما قصد داریم جشن غافلگیری برای سوفی بگیریم. بند را به آب نده.
توضیح درباره اصطلاح spill the beans
در یونان باستان، و در جلسات مخفی برای رای دادن به قانون یا عضویت فردی در کاسه ای لوبیا می انداختند. لوبیای سفید رای مثبت و لوبیای سیاه رای منفی بود. اگر زودتر از هنگام کسی اتفاقی کاسه را می انداخت تعداد رای ها لو می رفت و زودتر از موعد مشخص می شد. به همین منظور "ریختن لوبیاها" اصطلاحا به معنای لو دادن و فاش کردن است.