Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آبپاش خودکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sprinkler
/ˈsprɪŋklər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آبپاش خودکار
1.If sprinklers are spraying more water on paving than on lawns, adjust them.
1. اگر آبپاشهای خودکار بیشتر روی پیادهروها آب میپاشند تا روی چمنها، آنها را تنظیم کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
sprinkle the soup with chopped parsley.
sprinkle
springy
springtime
springboks
sprinkling
sprint
sprinter
sprite
spritzer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان