[فعل]

to squeeze in

/skwiz ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: squeezed in] [گذشته: squeezed in] [گذشته کامل: squeezed in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به زور جا کردن

  • 1.I must have put on a lot of weight over Christmas because I can only just squeeze into my jeans.
    1. من حتما در کریسمس وزن زیادی اضافه کردن چون به زور می توانم در شلوار لی جا شوم.
  • 2.The car's quite full, but we could manage to squeeze another couple of people in.
    2. ماشین کاملا پر است اما ما توانستیم دو نفر دیگر را در ماشین جا کنیم.

2 برای کسی/چیزی (علی‌رغم مشغله زیاد) وقت گذاشتن

to squeeze somebody/something in
برای کسی/چیزی علی‌رغم مشغله زیاد وقت گذاشتن
  • 1. I'm very busy this week but I could squeeze you in at 2.30 on Tuesday.
    1. این هفته خیلی سرم شلوغ است، اما می‌توانم سه‌شنبه ساعت 2:30 شما را ببینم.
  • 2. If you come this afternoon the doctor will try to squeeze you in.
    2. اگر امروز بعدازظهر بیایید، دکتر سعی می‌کند علی‌رغم وقت کم شما را ببیند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان