[اسم]

squelch

/skweltʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صدای شلپ شلوپ

[فعل]

to squelch

/skweltʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: squelched] [گذشته: squelched] [گذشته کامل: squelched]

2 شلپ شلوپ کردن صدای به هم خوردن دو چیز نرم و خیس

  • 1.The mud squelched as I walked through it.
    1. گل و لای شلپ شلوپ کرد وقتی از رویشان رد شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان