Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به زور جا کردن
2 . برای کسی/چیزی (علیرغم مشغله زیاد) وقت گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to squeeze in
/skwiz ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: squeezed in]
[گذشته: squeezed in]
[گذشته کامل: squeezed in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به زور جا کردن
1.I must have put on a lot of weight over Christmas because I can only just squeeze into my jeans.
1. من حتما در کریسمس وزن زیادی اضافه کردن چون به زور می توانم در شلوار لی جا شوم.
2.The car's quite full, but we could manage to squeeze another couple of people in.
2. ماشین کاملا پر است اما ما توانستیم دو نفر دیگر را در ماشین جا کنیم.
2
برای کسی/چیزی (علیرغم مشغله زیاد) وقت گذاشتن
to squeeze somebody/something in
برای کسی/چیزی علیرغم مشغله زیاد وقت گذاشتن
1. I'm very busy this week but I could squeeze you in at 2.30 on Tuesday.
1. این هفته خیلی سرم شلوغ است، اما میتوانم سهشنبه ساعت 2:30 شما را ببینم.
2. If you come this afternoon the doctor will try to squeeze you in.
2. اگر امروز بعدازظهر بیایید، دکتر سعی میکند علیرغم وقت کم شما را ببیند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
splash out
slip out
sleep through
slave away
skimp on
stand around
stand down
stand up to
start off
stay behind
کلمات نزدیک
squeeze
squeegee merchant
squeamish
squeal
squeaky clean
squelch
squib
squid
squiggle
squint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان