Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیکار ایستادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to stand about
/stænd əˈbaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: stood about]
[گذشته: stood about]
[گذشته کامل: stood about]
صرف فعل
1
بیکار ایستادن
منتظر ایستادن
مترادف و متضاد
stand around
1.We all stood about in the corridor waiting.
1. ما همه منتظر در راهرو ایستادیم.
2.We stood about in the cold for about an hour.
2. ما حدوداً یک ساعت در سرما منتظر ایستادیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
spring from
spit it out
spark off
slow up
slip out
stay ahead
stay on
steady on
stick with it
stretch away
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان