[اسم]

starch

/stɑːrtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشاسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: نشاسته
  • 1.There's too much starch in your diet.
    1. در رژیم غذایی شما نشاسته زیادی وجود دارد.

2 آهار

معادل ها در دیکشنری فارسی: آهار
[فعل]

to starch

/stɑːrtʃ/
فعل گذرا
[گذشته: starched] [گذشته: starched] [گذشته کامل: starched]

3 آهار زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آهار زدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان