[صفت]

startled

/ˈstɑːrtld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more startled] [حالت عالی: most startled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوکه ترسیده

  • 1.He was so startled he dropped the glass.
    1. او انقدر شوکه شد که لیوان را انداخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان