Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گیجی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
stupor
/ˈstuːpər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گیجی
منگی، بهت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منگی
مترادف و متضاد
daze
insensible condition
1.He fell to the ground in a stupor.
1. او در حالت گیجی زمین خورد.
2.The noise of someone banging at the door roused her from her stupor.
2. صدای در زدن کسی او را از بهت در آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
stupidly
stupidity
stupid
stupendous
stupefy
sturdy
sturgeon
stutter
sty
stye
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان