[اسم]

stupor

/ˈstuːpər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گیجی منگی، بهت

معادل ها در دیکشنری فارسی: منگی
مترادف و متضاد daze insensible condition
  • 1.He fell to the ground in a stupor.
    1. او در حالت گیجی زمین خورد.
  • 2.The noise of someone banging at the door roused her from her stupor.
    2. صدای در زدن کسی او را از بهت در آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان