Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جانشین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
successor
/səkˈsesər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جانشین
وارث
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جانشین
خلف
وارث
1.He is her most likely successor.
1. او به احتمال خیلی زیاد جانشینش میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
successively
successive
succession
successfully
successful
succinct
succor
succotash
succoth
succulent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان