Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حامی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
supportive
/səˈpɔrtɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more supportive]
[حالت عالی: most supportive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حامی
مشوق، پشتیبان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کمکحال
مترادف و متضاد
caring
encouraging
1.a supportive teacher
1. یک معلم مشوق
2.My parents were always supportive of me.
2. والدینم همیشه حامی من بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
supporting
supporter
support group
support a claim
support
suppose
supposed
supposedly
supposing
supposition
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان