Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تغذیه
2 . امرار معاش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sustenance
/ˈsʌstənəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تغذیه
خوراک
formal
مترادف و متضاد
nourishment
1.Without the proper sustenance, the man will starve.
1. بدون تغذیه مناسب، مرد گرسنگی خواهد کشید [از گرسنگی خواهد مرد].
2
امرار معاش
حمایت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
معیشت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
suss out
suspire
suspiciously
suspicious
suspensor
suv
svelte
swab
swaddle
swaddling bands
کلمات نزدیک
sustaining
sustained
sustainable
sustainability
sustain
sutra
sutton
suv
suzanne
suzy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان