Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پایدار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
sustained
/səˈsteɪnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sustained]
[حالت عالی: most sustained]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پایدار
مداوم
مترادف و متضاد
maintain
1.Sustained rainfall is the only hope they have for relief from the drought.
1. بارش مداوم تنها امیدی است که برای رهایی از خشکسالی دارند.
2.The president's speech was greeted by sustained applause.
2. سخنرانی رئیس جمهور با تشویق مداوم حضار همراه بود.
3.We must make a sustained effort to get this task finished this week.
3. ما باید تلاش مداوم کنیم تا این کار را همین هفته تمام کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sustainable
sustainability
sustain
suss out
suss
sustaining
sustenance
sutra
sutton
suv
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان