Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پی بردن
2 . زیرک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to suss
/sʌs/
فعل گذرا
[گذشته: sussed]
[گذشته: sussed]
[گذشته کامل: sussed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پی بردن
فهمیدن، متوجه شدن
informal
1.He's sussed it.
1. او متوجه آن شدهاست.
2.I think I've sussed the reason for it.
2. فکر کنم به دلیل آن پی بردهام.
[صفت]
suss
/sʌs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more suss]
[حالت عالی: most suss]
2
زیرک
مترادف و متضاد
shrewd
wary
1.He is too suss to fall into that trap.
1. او زیرکتر از اینهاست که در آن دام بیفتد.
تصاویر
کلمات نزدیک
suspiciously
suspicious
suspicion
suspension bridge
suspension
suss out
sustain
sustainability
sustainable
sustained
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان