[قید]

suspiciously

/səˈspɪʃ.ə.sli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مشکوکانه

  • 1.He looked at her suspiciously.
    1. او مشکوکانه به او نگاه کرد.
  • 2.He sniffed the soup suspiciously.
    2. او مشکوکانه آن سوپ را بو کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان