Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مشکوک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
suspicious
/səˈspɪʃ.əs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more suspicious]
[حالت عالی: most suspicious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشکوک
شک برانگیز، شکاک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدگمان
بودار
ظنین
مشکوک
مترادف و متضاد
sceptical
suspicious of/about somebody/something
مشکوک به/درباره کسی/چیزی
1. They became suspicious of his behavior and contacted the police.
1. آنها به رفتار او مشکوک بودند و به پلیس زنگ زدند.
2. They were suspicious about my past.
2. آنها درباره گذشته من مشکوک بودند.
to make somebody suspicious
کسی را مشکوک کردن [شک کسی را برانگیختن]
His reluctance to answer my questions made me suspicious.
کوتاهی او در جواب دادن به سوالات من من را مشکوک کرد.
to find something/somebody suspicious
چیزی/کسی شکبرانگیز بودن
I don't really find it suspicious that he isn't home yet.
برایم شک برانگیز نیست که او هنوز خانه نیست [نیامده است].
تصاویر
کلمات نزدیک
suspicion
suspension bridge
suspension
suspense
suspenders
suspiciously
suss
suss out
sustain
sustainability
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان