Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کنیسه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
synagogue
/ˈsɪnəɡɑːɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کنیسه
پرستشگاه یهودیان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کنیسه
1.They went to synagogue every Saturday.
1. آنها هر شنبه به کنیسه میرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
symptom
symphoricarpos alba
sympathy
sympathetically
sympathetic
syncarp
synchronal
synchronic
synchronous
synchronously
کلمات نزدیک
symptomatic
symptom
symposium
symphony orchestra
symphony
sync
synchronize
synchronized swimming
syncline
syncopated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان