[اسم]

tautology

/tɔːˈtɒləʤi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حشو قبیح تکرار، مکررگویی

مترادف و متضاد repetition
  • 1.His speeches are full of tautology.
    1. سخنرانی‌های او پر از حشو قبیح است.
  • 2.Tautology must be avoided.
    2. مکررگویی باید اجتناب شود.

2 همان‌گویی (منطق)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان