Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مالیات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
taxation
/tækˈseɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مالیات
عوارض دریافتی دولت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مالیات
1.The government has promised to reduce taxation.
1. دولت قول داده است که مالیات را کم کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
taxable
tax-free
tax return
tax haven
tax exemption
taxi
taxi driver
taxi lane
taxi rank
taxi squad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان