[اسم]

teenager

/ˈtiːˌneɪ.dʒər/
قابل شمارش

1 نوجوان

معادل ها در دیکشنری فارسی: نوجوان
مترادف و متضاد adolescent minor teen youth
  • 1.The magazine is aimed at teenagers and young adults.
    1. مخاطب آن مجله نوجوانان و جوانان هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان