[اسم]

temperance

/ˈtɛmpərəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اعتدال میانه روی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اعتدال
مترادف و متضاد moderation
  • 1.Maintaining temperance
    1. حفظ اعتدال
  • 2.temperance in eating and drinking
    2. اعتدال در خوردن و آشامیدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان