[اسم]

tempest

/ˈtɛmpəst/
قابل شمارش
[جمع: tempests]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 طوفان (شدید)

معادل ها در دیکشنری فارسی: توفان
formal
مترادف و متضاد storm tornado typhoon
  • 1.The screaming tempest whipped into the house.
    1. طوفان زوزه‌کش وارد خانه شد.
  • 2.The tempest drove the ship on the rocks.
    2. طوفان (شدید)، کشتی را به سمت صخره‌ها راند.

2 آشوب اغتشاش، ناآرامی

formal
مترادف و متضاد turmoil uproar tranquillity
the tempest of World War II
اغتشاش و ناآرامی جنگ جهانی دوم
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان