Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با تردید
2 . بهطور غیرقطعی
3 . موقتاً
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
tentatively
/tˈɛntətˌɪvli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more tentatively]
[حالت عالی: most tentatively]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با تردید
با دودلی
مترادف و متضاد
hesitantly
1.Albi knocked tentatively and entered.
1. "البی" با تردید در زد و وارد شد.
2
بهطور غیرقطعی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محتاطانه
1.They have tentatively agreed to our proposal.
1. آنها بهطور غیرقطعی با پیشنهاد ما موافقت کردهاند.
3
موقتاً
بهطور موقتی
تصاویر
کلمات نزدیک
tentative
tentacle
tent
tension
tensile
tenth
tenuous
tenure
tepee
tepid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان