Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ابداع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to think up
/θɪŋk ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: thought up]
[گذشته: thought up]
[گذشته کامل: thought up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ابداع کردن
از خود درآوردن
1.I need to think up a title for my book.
1. من باید عنوانی برای کتابم ابداع کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
think through
think the world of someone
think the world of
think tank
think over
thinker
thinking
thinly
thinness
thinning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان